جدول جو
جدول جو

معنی بن آیتن - جستجوی لغت در جدول جو

بن آیتن
بلند کردن، شالوده ریختن، به زمین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به آیین
تصویر به آیین
(دخترانه)
دارای آیین بهتر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
آیین نیکو، کسی که دین و آیین خوب دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بد آیین
تصویر بد آیین
بد مذهب. بد کیش، گمراه، بد اخلاق مقابل نیک آیین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
نیک سیرت، نیک خصلت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
مرسوم
فرهنگ واژه فارسی سره
بند زدن چینی
فرهنگ گویش مازندرانی
آغاز شدن، شروع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به عهده گرفتن، پذیرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پس گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
ساکن شدن، اسکان یافتن، کلمه ی بنه به عنوان پسوند مکان
فرهنگ گویش مازندرانی
یکه خوردن، جست و خیز ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن، ته گرفتن غذا، نشستن برف بر زمین، بلند کردن، شالوده ریختن، اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیردیگی برای رو سفره
فرهنگ گویش مازندرانی
یکه خوردن، جست و خیز
فرهنگ گویش مازندرانی
قطع شدن آب، نابود شدن و از ریشه و اصل افتادن، مفعول گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
منقرض شدن، از بین رفتن، پایین افتادن، به زیر افتادن، زیر
فرهنگ گویش مازندرانی
یکه خوردن، جست و خیز
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، تکیه دادن، ته گرفتن، بلند کردن، شالوده ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
شروع کردن، تصمیم در مورد آغاز کار یا عملی
فرهنگ گویش مازندرانی
بلند کردن، شالوده ریختن، کسی را به قصد تنبیه به زیردست
فرهنگ گویش مازندرانی